وبلاگ شخصی هادی کردان

ساخت وبلاگ
بسم الله الرّحمن الرّحیم   با سلام محضر شما دوستان عزیز    نوع تفسیری که ما کار می کنیم  « فقه اللغة » یا همون « آناتومی واژه » هست ، به همین خاطر بنا گذاشتم وجه تسمیه چند تا واژه از آیات قرآن رو در قالب چهار مطلب برای شما بیان کنم .     مطلب اوّل : چرا به مرد « مذکّر » و به زن « مونّت » می گویند؟   کلمه مذکّر از ریشه ذَ کَ رَ است . ذَکَر به پولاد آبدیده می گویند که در برابر ضربات مقاوم بوده و به سختی خم می شود . از آنجایی که جنس مرد در مقابل سختی ها مقاوم است و به این راحتی ها سر خم نمی کند ، به آن « ذَکر » و « مذکّر » گفته می شود.   کلمه مونّث از ریشه أ نَ ثَ است . أنَث به آهن خشکی می گویند که با یکی دو ضربه تاب و تحملش تمام شده و می شکند . از آنجایی که جنس زن لطیف بوده و به مانند آهنِ خشک در برابر ناملایمات تحمّل زیادی ندارد به آن « أنثی » و « مونّث » گفته می شود   منبع بحث : ذیل تفسیر آیه 3 سوره مبارکه لیل ( وَ مَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثَى )     مطلب دوّم : چرا به شب « لیل » و به روز « نهار » می گویند ؟   کلمه لیل از ریشه لَ یَ لَ به معنای سیاهی و تاریکی است . به زنی که موهایش سیاه است « لیلا  » می گویند.  از آنجایی که شب، تاریکی و سیاهی را به همراه دارد به آن لیل گفته می شود .   کلمه نهار از ریشه نَ هَ رَ به معنی برّاق بودن و جلوه کردن است همچنانکه به رودی که آبش برّاق است و جلوه می کند نَهر گفته می شود . از آنجایی که روز مظهر روشنایی و جلوه کردن موجودات است به آن نهار می گویند .   منبع : ذیل تفسیر آیه سوّم و چهارم از سوره مبارکه شمس ( وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا * وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا )     مطلب سوّم : چرا به قسمتی از شب عشاء و به قسمتی دیگر سحر می گوین وبلاگ شخصی هادی کردان...
ما را در سایت وبلاگ شخصی هادی کردان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadikordano بازدید : 204 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 7:54

بسم الله الرّحمن الرّحیم   با سلام محضر شما دوستان عزیز   بدون ذکر مقدمه ، میریم سر اصل مطلب ...   سوال اوّل :  چرا خداوند در آیات قرآن به جای « احسان به والدین » بیشتر از تعبیر « بِرّ به والدین » استفاده می کند ؟ اصلا « بِرّ به والدین » یعنی چه ؟   جواب :  اصولاً در كلام عرب هر كلمه اي كه از حرف باء و راء مشدّده ( ب رّ ) تشكيل شود، نوعی « وسعت در معنا » را می رساند .     بُرّ ( به ضمّ باء ) : در كلام عرب به گندم « بُرّ » گفته مي شود. گسترده ترين و وسيع ترين غلّات و غذائي كه در دنيا جا به جا مي شود گندم است. به همين خاطر، به آن بُرّ مي گويند .     بَرّ ( به فتح باء ) : در كلام عرب به خشكيِ وسيع  « بَرّ » گفته مي شود همچنانكه اين كلمه را ما در محاورات عرفي زياد تكرار مي كنيم و مي گوئيم : بَرّ و بحر !     بِرّ ( به كسر باء ) : در كلام عرب به محبّت و احسانِ وسيع و فراگير « بِرّ » گفته مي شود . به احساني كه جنبه اقتصادي دارد، جنبه عاطفی دارد، جنبه احساسي دارد « بِرّ » گفته مي شود .   گاهي مشاهده مي كنيم كه فرزندان احسان و كمكِ اقتصادي به پدر و مادر سالخورده دارند امّا از اين نظر كه بخواهند به آنها سري بزنند يا احوالي از آنها بپرسند و دلشان را به دست آورند، غافل هستند . خداوند متعال به فرزندان دستور به بِرّ  ( احسانِ وسيع و همه جانبه ) را مي دهد تا آنطور كه شأن والدين است به آنها محبّت شود .   منبع : ذیل تفسیر آیه 14 سوره مبارکه لقمان ( البته من نایِ تایپ کردن نداشتم و مطلب را از جلد سوّم کتاب کپی کردم ... )       سوال دوّم : به چه کسی یتیم می گویند ؟ ایا به هر کسی که پدر خود را از دست داد یتیم می گویند ؟جواب : در میان حیوانات، وقتی مادر از دنیا می رود ، به فرزندش یتیم می گویند . وبلاگ شخصی هادی کردان...
ما را در سایت وبلاگ شخصی هادی کردان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadikordano بازدید : 210 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 7:54

بسم الله الرّحمن الرّحیم   با سلام محضر شما دوستان عزیز   امروز بیست و پنجم شهریور مصادف با سالروز تولّد صاحب عکس ذیل هست ...       تمام آرزوی این آقا اینه که توی این عُمر کوتاه و زودگذرش، خداوند توفیقش بده بر درک عوالم معنوی و خدمت بیشتر به دین مبین اسلام ... شما هم دعا کنید خدا این آرزوهاش رو برآورده کنه  ...   و در آخر ...   این وبلاگ شخصی رو ما سال 88 راه انداختیم . بعضی از دوستان، طول این هشت سال بر بنده منت گذاشتند و به این وبلاگ سر  زدند و هنوز هم مورد لطفشون قرار می دهند . دوستان به نحوه آبدیت شدن این وبلاگ معترض بودند که چرا منظم آبدیت نمیشه ، گاهی دو سه تا مطلب پشت سر هم و گاهی تا مدتی اصلا مطلبی نوشته نمیشه   بنده بر اساس پیشنهاد آقا سید محمد رضا ( البته از نوع طباطبایی ) بنا گذاشتم مکمّل این وبلاگ که صفحه ای در اینستاگرام هست رو اینجا معرفی کنم تا دوستانی که در اون فضا فعال هستند ، بین الآبدیتینِ! این وبلاگ، مطالبی که در اینستا نوشته میشه رو بخونند .     نکته اوّل : از این به بعد، این وبلاگ بین اول تا پنجم هر ماه شمسی به صورت منظم آبدیت میشه ( ان شاء الله ) و بقیه مطالب که احساس می کنم برای مخاطبین خوب و مفید هست در صفحه اینستای ما ثبت و درج میشه گر چه میدونم بیشتر دوستانی که اینجا سر می زنند با همون سبک قدیمی وبلاگ نویسی انس دارند و بعید می دونم به اصطلاح برای نیم کیلو خمیر بخوان در اینستاگرام نانوایی بزنند .     نکته دوّم : فرق اینجا با صفحه اینستای ما این هست که اینجا مطالب دست نوشته خودم هست ولی اونجا مطالبی درج میشه که لزوما دست نوشته خودم نیست بلکه ممکنه مطالبی از دیگران باشه که فکر می کنم برای مخاطبین مفید هست یا ممکنه مطالب شخصی مثل عکس و اینها باشه   نک وبلاگ شخصی هادی کردان...
ما را در سایت وبلاگ شخصی هادی کردان دنبال می کنید

برچسب : اینستاگرام, نویسنده : hadikordano بازدید : 216 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 7:54

بسم الله الرّحمن الرّحیم   با سلام محضر شما دوستان عزیز   امیدوارم عزاداریهاتون قبول باشه   ذکر خاطره از شهیدی بزرگوار   یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باهاش میرفت مدرسه و بر میگشت   یه روز عصر که پشت همون موتور نشسته بود و میرفت ، رسید به چراغ قرمز   ترمز زد و ایستاد    یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد : ألله أکبر و الله أکــــبر ... نه وقت أذان ظهر بود نه أذان مغرب.   أشهد أن لا اله الا الله ...   هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه ؟!   قاطی کرده چرا ؟!   خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن    آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !   مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : « مگه متوجه نشدید ؟پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای  دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه »   به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون  از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !   همین!   مأخذ : برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین   پی نوشت : خداوند توفیق « درد دین داشتن » رو به مانند این شهید و برادر دیگر ایشون یعنی شهید مهدی زین الدین، به همه ما عنایت بفرماید . الهی آمین   یا مرتضی علی  وبلاگ شخصی هادی کردان...
ما را در سایت وبلاگ شخصی هادی کردان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadikordano بازدید : 196 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 7:54